English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8116 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brushed U برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
to cut grass close U علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
quaternion U ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reprogram U تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
SMB U که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
telnet U پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
somnambulist U کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
narcolepsy U حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
hypnoidal U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
dreamiest U خواب مانند خواب الود
dreamy U خواب مانند خواب الود
somnific U خواب اور خواب الود
morpheus U الهه خواب خواب پرور
hypnagogic U خواب اور خواب کننده
dogsleep U خواب زودبر خواب دروغی
hypnogogic U خواب اور خواب کننده
dreamier U خواب مانند خواب الود
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
relucent U براق
ganoidal U براق
silken U براق
sleek U براق
brighter U براق
nitid U براق
ganoidean U براق
mercerized U براق
glazy U براق
glace U براق
sheeny U براق
glossy U براق
shiny U براق
gloss U براق
sleeker U براق
bright U براق
mirror finish U براق
splendidly U براق
brightest U براق
lucid U براق
flossy U براق
sleekest U براق
splendid U براق
glaze U براق کردن
glazed brick U اجر براق
comprest tile U کاشی براق
lutestring U پارچه براق
silvery U براق صاف
bright finish U صافکاری براق
glitter U براق شدن
angora cat U گربهء براق
polish U براق کردن
buffs U براق کردن
buff U براق کردن
polishes U براق کردن
glazes U براق کردن
lustring U پارچه براق
glitzy U براق و نورانی
glitters U براق شدن
glitziest U براق و نورانی
glittered U براق شدن
glitzier U براق و نورانی
He is fast asleep. U خواب خواب است
beady eyes U چشمان ریز براق
clear varnish coat U روکش لاکی براق
lusterware U فروف سفالین براق
ganoidean U دارای فلسهای براق
ganoidal U دارای فلسهای براق
jet-black U سیاه براق و تیره
azulejo U [کاشی سفالی براق]
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
chatoyant U سنگ براق وصیقلی وموجدار
glossily U بطور براق و جلا داده
shine U براق کردن روشن شدن
shines U براق کردن روشن شدن
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
rhinestones U سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
rhinestone U سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
panne U پارچه فریفی شبیه مخمل براق
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
... in such a way that ... U طوری ... که ...
... in such a way as to ... U طوری ... که ...
in such a way <adv.> U [به] طوری
wampum U صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampumpeag U صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
It is all right . It is o. k. U طوری نیست
in such a way as to enable them U به طوری که آنها بتوانند
Sh spoke in such a way that… U طوری صحبت کرد که
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
it was eaten U خورده شد
irriguous U اب خورده
little U خورده
eaten U خورده
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
belly pinched U گرسنگی خورده
underdog U سگ شکست خورده
underdogs U سگ شکست خورده
wounds U پیچ خورده
wounding U پیچ خورده
wound U پیچ خورده
thrawart U پیچ خورده
writhen U تاب خورده
puckery U چین خورده
fretted by rust U زنگ خورده
dislocated U بهم خورده
cancelled U قلم خورده
teched U بهم خورده
carious U کرم خورده
symphsis U عضوجوش خورده
callous U پینه خورده
kaput U کاملا شک ست خورده
engrained U پینه خورده
craven U شکست خورده
patsy U فریب خورده
butt welded U از سر جوش خورده
folded picture U تصویر تا خورده
stickit U شکست خورده
starveling U گرسنگی خورده
grubbiest U کرم خورده
turkeys U شکست خورده
turkey U شکست خورده
conglomerate U به هم جوش خورده
conglomerates U به هم جوش خورده
maggoty U کرم خورده
corrosion U خورده شدن
mussy U بهم خورده
plicated U چین خورده
aggresive U خورده شده
dehiscent U ترک خورده
moth eaten U بید خورده
jiggly U تکان خورده
indisposed U بهم خورده
stamped U تمبر خورده
failures U شکست خورده
crossed out U قلم خورده
moth-eaten U بید خورده
cleft U ترک خورده
tetched U بهم خورده
kinky U گره خورده
kinky U پیچ خورده
brushed U شانه خورده
vermiculate U کرم خورده
deluded U فریب خورده
withered U چروک خورده
hammer hard U چکش خورده
twisty U پیچ خورده
grubby U کرم خورده
clefts U ترک خورده
crimpled U چوروک خورده
picked U کلنگ خورده
worm-eaten U کرم خورده
messy U بهم خورده
mildewy U باد خورده
clift U ترک خورده
worm eaten U کرم خورده
on oath U قسم خورده
corrodible U خورده شدنی
failure U شکست خورده
crackly U چین خورده
distempered U بهم خورده
writhen U پیچ خورده
eaten U خورده شده
grubbier U کرم خورده
to be dressed to kill U طوری لباس پوشیدن برای دلبری
render U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1gorse melatonin
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com